افسانه وحدت: چه سیاستی را آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند؟
نشریه کودکان مقدمند٬ شماره ١۰۷
جمهوری اسلامی در یک کلام سیاست تخریب آموزش و پرورش را دنبال کرده است. تخریب کودکی، تخریب جسمی و روانی کودکان، تخریب مکان علمی و آموزشی و جایگزین کردن آن با خرافات و دروس مذهبی را در بیش از ۳ دهه دنبال کرده است. نتیجه این تخریبها کودک آزاری سیستماتیکی است که زندگی میلیونها کودک را به نابودی کشیده است.
آموزش و پرورش هر کشوری عامل بقاء، پیشرفت وتمدن باید باشد. میزان پیشرفت دانش و مهارتهای علمی و تکنیکی در جهان با سرعت زیادی رو به افزایش است. بر طبق تحقیقات یونسکو، از ۳۰ سال پیش هر پنج یا هفت سال، حجم انتشار کتابهای علمی به دو برابر افزایش یافته است. پیشرفت فرد و جامعه از راه دستیابی به دانائیهای موجود و اندوختن علم و دانش حاصل میشود و سازماندهی آن از وظایف هر دولتی است. عقب ماندن از این پیشرفت عظیم علمی و فرهنگی جهل و خرافه را گسترش میدهد و جامعه را حتّی در دسترسی و حرکت در جهت آرمانهای والای انسانی باز میدارد.
جمهوری اسلامی با آموزش و پرورش چه کرد.
آموزش رایگان و همگانی و ایجاد شرایط برابر تحصیلی برای همه کودکانکشورجزء بنیادیترین حقوق انسانی است. این اصل هم در قانون اساسی ایران موجود است. "مطابق اصل ٣۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را برای همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالی را تا سرحد خودكفاییکشور بطور رایگان گسترش دهد". آموزش رایگان شامل كتابهای درسی، نوشت افزار، سرویس رفت و آمد، تغذیه، وسایل ورزشی وغیره است. مدرسه و کلا همه وسایل لازم برای تحصیل بایستی مجانی باشد و هزینهای برای خانواده در بر نداشته باشد.
بنا به گزارش اداره ثبت احوال به اداره آموزش و پرورش پس از متولد شدن یک کودک او در مهد کودک و بعد در مدرسه٬ سپس در دبیرستان باید ثبت نام شود. نهاد آموزش و پرورشبدلیل رشد جمعیت کشور و بدلیل پیشرفت علم و تکنیک بطور دائم بایستی گسترش بیابد، مدرسه سازی کند، مدارس موجود را از هر نظر ارتقاء دهد و مطابق با پیشرفت علم و تکنیک در جهان پیش برود. بخصوص در مورد ایران که جمعیت کشور در ۳۰ سال گذشته از دو برابر هم بیشتر شده است. ولی مورد نظر ما حکومتی است که حتّی به قوانین اساسی نیم بند و ناقص خود هیچ اهمّیتی نمیدهد و خیلی راحت از اجرای آن سر باز میزند.
بودجه نه، کسری بودجه!
بودجهای که هر کشور به آموزش و پرورش اختصاص میدهد، شاخص پیشرفتگی و ثروت آن کشور بحساب می آید و بازتاب ارزشی است که یک کشور برای آموزش شهروندانش قائل است. در جمهوری اسلامی مدارس از همان سالهای اول با کسری بودجه میلیاردی مواجه بودند. کلاسهای درس دو شیفته و در بعضی استانها حتّی سه شیفته شدند. اگر هم بودجهای برای نوسازی میگذاشتندبجای ساختن آزمایشگاه، ورزشگاه و تعمیر مدارس تخریبی به ساختن نمازخانه در مدارس اختصاص می یافت و یا به تشویق شمردن صلوات و غیره اختصاص داده میشود. طوری که به تعداد مدارس تخریبی هر ساله اضافه شد. کلاسهای درس مدارس تخریبی در بعضی مدارس فرو ریختند. تعدادی در تابستان فرو ریختند و خوشبختانه بدلیل تعطیلی مدارس تلفاتی نداشت. ولی مثلا در مبارکه اصفهان کلاس درس روی سر دانش آموزان فرو ریخت که ۴ کودک دانش آموز گشته شدند و دهها کودک مجروح شدند.
با اختصاص ندادن بودجه لازم به مدارس، گرفتن شهریه به اسامی مختلف از همان سالهای حیات حکومت اسلامی رایج شد و به همین دلیل مدارس خصوصی با شهریه های کمر شکن، مثل قارچ از زمین روییدند. کلاس درس در مدارس دولتی تبدیل شد به اتاق مخروبه ای با تعدادی میز و نیمکت و یک تخته سیاه و معلمی بدون آموزشهای لازم و با حداقل دستمزد و دو شیفته. دقیقا در همین نوع مدرسه است که دانش آموزان خانوادههای کم درآمد و فقیر میتواند فرزندانشان را ثبت نام کنند. حوادث آتش سوزی و سوختن دانش آموزان بدلیل داشتن عقب مانده ترین امکان گرمایشی که به عصر گذشته تعلق دارند هم٬ بارها در کلاسهای درس در مناطق مختلف کشور اتفاق افتاده و مادران و پدرانی را که جگر گوشه خود را با مشکلات فراوان به مدرسه میفرستند را داغدار کرده است.
دولت جرات ندارد به صراحت اعلام کند که قرار نیست بودجهای به آموزش و پرورش تعلق بگیرد و مردم مجبورند شهریه بپردازند، بلکه به تدریج برای جلو گیری از اعتراضات مردم، به مدرسهها نامهای دیگری می دهند. هر ساله هزاران مدرسه دولتی را یا هیئت امنایی اعلام کرده اند یا تیزهوشان و از این قبیل تا هر چقدر می خواهند شهریه بگیرند. خود سران جمهوری اسلامی و "آقا زادگان" این مدارس را مدیریت میکنند و پولهای کلانی به جیب میزنند. از طرفی دولت اعلام میکند اخذ شهریه از والدین غیر قانونی است، و از طرف دیگر مصاحبه با بعضی از کادرهای مدارس از جمله مدیران آنان در نقاط مختلف کشور دستشان را رو می کند، جواب داده اند که بودجهای به آنها داده نشده است و آنها مجبورند این بودجه را از والدین طلب کنند.
سیاست در اختیار گذاشتن بودجه اندکی که در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفته به اهداف ایدئولوزیک جمهوری اسلامی، در جهت تخریب محیط علمی مدارس، آموزش و پرورش را به وضع بحران زده کنونی سوق داد. در طول شش سال، سه وزیر آموزش و پرورش تحت فشارهای سیاسی و اعتراضات مردم مجبور به برکناری شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر