۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

اعتراضات هميشه رژيم را وادار به عقب نشيني ميکند! لغو احکام اعدام دو نفر از اعتصاب کنندگان قزل حصار

اعتراضات هميشه رژيم را وادار به عقب نشيني ميکند!
لغو احکام اعدام دو نفر از اعتصاب کنندگان قزل حصار٬ ديدار مسئولين حکومت اسلامي با زندانيان اعتصابي
طبق گفته وکلاى دو تن از زندانیان اهل سنت به نامهاى سید هادى حسینى و صدیق محمدى حکم اعدام آن‌ها توسط دیوان عالى حکومت اسلامي نقض شده است و پرونده آن‌ها به سنندج باز گردانده شده است.
این دو زندانى به مدت ۵۵ روز همراه با زندانیان دیگر در اعتصاب بودند که با نقض خوردن حکمشان اعتصاب خود را شکستند.
امروز همچنين خبر رسيده که معاون سياسي دادستان تهران( تورگ) و رييس دادسراي اوين با زندانيان اعتصابي قزل حصار ديدار کرده اند.
اين دو نفر به زندانيان وعده و وعيد داده و از آنان خواسته اند اعتصاب غذاي خود را بشکنند. زندانيان گفته اند به وعده ها باور ندارند و بارها از اين نوع وعده ها شنيده اند٬ آنها خواهان لغو احکام اعدام خود هستند و ميخواهند در يک دادگاه علني آنها را محاکمه کنند. مسئولين جمهوري اسلامي به اين درخواست پاسخي نداده اند. حامد احمدي و جمشيد دهقاني بعد از نزديک به ۶۰ روز اعتصاب غذا در وضعيت وخيمي بسر ميبرند و احتياج به درمان دارند.
حامد احمدى و جمشید دهقانى و جهانگیر دهقانى و کمال ملایى از ۵۷ روز قبل دست به اعتصاب غذا زده‌اند.
کميته بين المللي عليه اعدام از همگان دعوت ميکند٬ به ياري زندانيان سياسي و خانواده هاي آنها شتافته و با اعتراض به احکام اعدام اين زندانيان کمک کنند جان همه آنها را نجات دهيم!
کميته بين المللي عليه اعدام
٣۰ دسامبر ۲۰۱٣ .

پیام کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی به مناسبت فرا رسیدن سال نو۲۰۱۴ میلادی

فرا رسیدن سال نو را به همهٔ شما عزیزان پیشاپیش صمیمانه شاد باش میگوییم. و برایتانِ در سال جدید شادی و موفقیت روز افزون آرزو می‌کنیم.
بگذارید در این روز از هزاران انسان شریف و انقلابی یاد کنیم که در سیاهچالها و شکنجه گاههای ارتجاع جهانی‌ برای تحقق دنیائی بهتر و برای ارزشهای انسانی‌ جنگیده و جان باخته اند.
جا دارد در آستانهٔ‌ سال ۲۰۱۴ به خانواده‌های پر تحملشان که درد جانکاه از دست دادن این عزیزان را تحمل کرده‌اند بگوییم با درود بر شما ما با شما هستیم و خواهیم بود.
همچنین سال نو را به همه عزیزان در بند رژیم فاشیست اسلامی تبریک میگوئیم و امیدواریم در آینده‌ای نه چندان دور در زندانهای رژیم با قیام دوباره مردم در هم شکسته شود و این عزیزان سر بلند و پیروز به آغوش خانواده‌هایشان باز گردند.
جمهوری اسلامی٬ درمانده تر از هروقت٬ با بکار گرفتن تهدید و برپا کردن چوبه‌های دار٬ در پی ایجاد مفری برای نجات حکومت محتضر خویش است.
ترفند جدید آنان قتلهای خاموش میباشد که با قطع خدمات درمانی به زندانیان مریض به حذف فیزیکی‌ این عزیزان دست میازند. این ماییم که باید مردم جهان را از جنایات جمهوری اسلامی مطلع کنیم و حقیقت را به گوش جهانیان برسانیم.
این ماییم که باید همدوش صدها خانواده زندانیان سیاسی در افسا نقاط ایران٬ فریاد اعتراض آنها را بگوش جهانیان برسانیم. این تجمعات گسترده ماست که پشتیانی و احترام و همراهی جهانی را برای مردم ایران میسر و ممکن میکند!
همدوش هزاران ،هزار انسان آزادیخواه در اقصی نقاط کشور و جهان که سالهاست فریاد آزادیخواهی مردم ایران را به امری جهانی بدل کرده اند٬ همراه و همدوش معترضین به بقای حکومت اسلامی٬ خارج کشور را به حضور این اعتراض انسانی بدل کنیم! جمهوری اسلامی باید برود!
این عزم و اراده را با گسترش اعتراضات در داخل و خارج کشور٬ برای سرنگونی حکومت ترور و وحشت٬ اعدام و سنگسار٬ بیعدالتی و نابرابری٬ برای پاپان دادن به سه دهه جنایت و قتل و کشتار٬ باید وسیعا نشان داد. به نام دفاع از آزادی٬ به نام دفاع از حرمت و کرامت دهها هزار انسانی که در شکنجه گاهها و زندانهای جمهوری اسلامی جان .
باختند٬ فریاد اعتراض خود را رساتر از هر وقت به گوش جهانیان برسانیم!فریاد نه به زندان سیاسی٬ نه به سرکوب٬ نه به کشتار٬ دقیقا یعنی نه به جمهوری اسلامی
من از طرف کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران به همهٔ زنان و مردان مبارز که در سراسر خاور میانه برای آزادی به پیکاری بی‌ امان دست یازیده اند درود میفرستم و آرزومندم که سال جدید برای همه شهروندان جهان سال آزادی و رهایی و همبستگی‌ باشد.
سرور کاردار
هماهنگ کننده کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
۳۰ دسامبر ۲۰۱۳ برابر با دوشنبه ۹ دی‌ ماه ۱۳۹۲

عشق و سکس در سینمای امروز ایران


ضدیت جمهوری اسلامی با نمایش سکسوالیته نتوانسته روابط جنسی را از سینمای ایران بیرون براند. بسیاری از فیلمسازان ایرانی با شناخت دیدگاه نظام و مرزهای سانسور، سکس را در اشکال پنهان و بیم‌زده آن به روی پرده آورده‌اند.
پس از انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ نمایش زندگی جنسی در سینمای ایران از یک قطب افراطی به قطب افراطی دیگری افتاد. پیش از انقلاب نمایش سکس یکی از شگردهای اصلی سینماگران بود برای جذب تماشاگر. در فیلم‌های سینمایی زنان بی‌دلیل و بادلیل جلوی دوربین برهنه می‌شدند.
در آن سال‌ها سینمای ایران چند "ستاره" معروف داشت که تماشاگر با دیدن نام آنها بر سر در سینما، می‌توانست مطمئن باشد که با صحنه‌های سکسی روبرو خواهد شد. کم نبودند تماشاگرانی محروم از شادی و سرگرمی که بیشتر برای دیدن صحنه‌های "سکسی" به سینما می‌رفتند.
سینمای پیش از انقلاب در نمایش سکس محدودیت زیادی نداشت
سینمای پیش از انقلاب در نمایش سکس محدودیت زیادی نداشت
سکس در زندان محرمات
حکومت اسلامی که پس از انقلاب بر پایه اصول و مقررات شریعت شکل گرفت، سکس و رابطه جنسی را به پستوهای خاموش و تاریک راند. سخن از سکس به هر شکلی فساد و انحراف اخلاقی دانسته شد. تنها کتاب‌های شرعیات و "توضیح المسائل" بودند که محرمانه‌ترین مسائل جنسی را بی‌پرده با مؤمنان در میان می‌گذاشتند.
کیش اسلام و به ویژه مذهب جعفری، غریزه جنسی را یک فعالیت طبیعی می‌شناسد. فعالیت جنسی نه تنها نکوهش نشده، بلکه یک موهبت خدادادی و بالاترین لذت در جهان فانی و باقی ارزیابی شده است. در اسلام به اولیا و متشرعان توصیه شده که جوانان را با زندگی جنسی آشنا کنند، اما این آشنایی باید در چارچوب موازین شرعی صورت گیرد و با این هدف باشد که جوانان به "مفاسد و منهیات" کشیده نشوند.
در اسلام، مثل سایر ادیان ابراهیمی، هماغوشی زن و مرد تنها با اجازه و مراقبت نهاد شریعت و در چارچوب مقررات شرعی جایز است. هر نوع رابطه جنسی بدون اجرای آداب "نکاح"، رابطه‌ای نامشروع قلمداد می‌شود که شدیدترین مجازات‌ها را به دنبال دارد.
در تحریم نمایش سکس عامل دیگری دخیل است و آن حکم اسلام در حجاب زنان است. به حکم شرع نه تنها جسم واقعی زن، بلکه تصویر او نیز باید پوشیده باشد تا مایه تحریک "مرد مسلمان" نشود.
"زن شایسته مسلمان"
اولين نسل فیلمسازان "مسلمان" که با تشکیل جمهوری اسلامی به فعالیت پرداختند، از ریشه باتصویر زن در سينما مخالف بودند. اولين محصولات "سينمای اسلامی" که در سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ ساخته شدند، آثاری بودند يکسره مردانه و تقریبا هيچ زنی در آنها حضور نداشت.
اما چیزی نگذشت که کارگزاران امور فرهنگی به نمایش زنان بر پرده سینما، به شرط رعایت "ارزش‌های اسلامی"، راغب شدند. طبق مقررات جدید، بازیگران زن بایستی از الگوی "زن شايسته مسلمان" پیروی کنند که در رعايت حجاب کوشاست، يعنی سراسر بدن خود، غير از صورت و دست‌ها را از ديد مردان نامحرم می‌پوشاند. به علاوه او حق ندارد با بازیگران مرد، که به او "نامحرم" هستند، هیچگونه تماسی داشته باشد.
شخصیت زن فیلم، هميشه، حتی وقتی که با محارم خويش خلوت کرده يا در صحنه تنهاست، باز بايد حجاب اسلامی را رعایت کند، يعنی کاری که در واقع هيچ زن مسلمانی انجام نمی‌دهد.
بهرام بيضایی درباره این وضعيت تناقض‌آميز گفته است: «از طرفی می‌گويند که ما بايد رئاليست باشيم و واقعيت را نشان بدهيم و از طرف ديگر می‌گويند که زنها حتی در رختخواب هم بايد روسری داشته باشند. وقتی که زن بيمار است و شوهرش قصد دارد به او کمک کند، ما بايد مواظب باشيم که از يک متری به او نزديکتر نشود و هرگز با او تماس پيدا نکند.»
تابوی زندگی جنسی
در سینمای جهان نمایش سکس فرایندی پیچیده و طولانی داشته است. سینمای هالیوود تا نیمه دهه ۱۹۶۰ در نمایش سکس سخت محافظه‌کار بود. سانسور از نمایش اندام‌های جنسی، مانند پستان زنان و صحنه‌های برهنگی جلوگیری می‌کرد و هماغوشی زن و مرد را تنها به صورت غیرمستقیم، کنایی یا نمادین مجاز می‌دانست.
لیلا حاتمی و علی مصفا در نمایی از فیلم پله آخر به کارگردانی علی مصفا
لیلا حاتمی و علی مصفا در نمایی از فیلم "پله آخر" به کارگردانی علی مصفا
در بیشتر فیلم‌های هالیوود سکس تنها با حرکاتی "قابل قبول" مانند ناز و نوازش و بوس و کنار، یا علایمی مانند پایین کشیدن زیپ پیراهن و آماده کردن بستر و کشیدن پرده اتاق خواب القا می‌شد. در بسیاری از درام‌های عشقی سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ صحنه هماغوشی معمولا با نمایش طوفان و رعد و برق، شکفتن گل‌های کشتزار یا جهش وحشیانه‌ی حیوانات قطع می‌شد. در هالیوود فیلمسازان مبتکری مانند هوارد هاکس، آلفرد هیچکاک، اتو پرمینجر، داگلاس سیرک، ویلیام وایلر، سموئل فولر، نیکلاس ری، ریچارد بروکس، رابرت آلدریچ و استنلی کوبریک در نمایش سکس با استفاده از تمهیدات نمادین مهارت داشتند.
اکران فیلم‌های اروپایی که در نشان دادن سکس بی‌پرواتر بودند، همواره در امریکا با مشکل روبرو بود. بسیاری از آثار فیلمسازانی مانند اینگمار برگمن و میکل انجلو آنتونیونی و برناردو برتولوچی تنها پس از سانسور صحنه‌های "برهنگی" در امریکا به روی پرده رفتند.
طی روندی دشوار و طولانی، با تابوزدایی از زندگی جنسی بود که هالیوود به تدریج توانست به نمایش صحنه‌های جنسی بپردازد. جنبش مدنی و نوگرایی فرهنگی اواخر دهه ۱۹۶۰ تأثیر عمیقی بر ذهنیات و سلایق عموم باقی گذاشت و مرزهای سانسور را عقب زد. اما تا امروز فیلم‌ها و سریال‌های "خانوادگی" همچنان کدهای "اخلاقی" را به شدت رعایت می‌کنند و تنها به واسطه "علایم رمزی" سکس را "نمایش" می‌دهند.
در صنعت سینمای بسیاری از کشورهای خاورزمین که به سنت‌های دیرین وابسته هستند، از هند و مالزی تا مصر و ترکیه، نمایش سکس همچنان با محدودیت‌های فراوان همراه است. از این نظر سینمای ایران بدترین وضعیت را دارد، زیرا زن و مرد حتی از تماس ساده نیز منع می‌شوند؛ قهرمان فیلم نه اجازه دارد که دست همسر خود را بگیرد و نه حتی، با وجود اقتضای داستان فیلم، به او سیلی بزند!
از این نظر سینمای ایران با یک نارسایی و نقص عضو جدی روبروست. سینما به واقعیات زندگی و جامعه نزدیک شده و لاجرم به تصویر سکس که بخشی از زندگی است نیاز دارد، اما به خاطر تسلط دیدگاه دینی و سانسور ایدئولوژیک از این امر محروم مانده است و اغلب تصویری دروغین از روابط زن و مرد ارائه می‌دهد.
واکنش به فشار جنسی
جمهوری اسلامی زندگی جنسی را به قلمرو "محرمات" رانده و با تمام امکانات خود می‌کوشد آن را زیر کنترل کامل در آورد، اما همین نظام با حساسیت زیادی به موضوع سکس، این غریزه را بیش از پیش به دغدغه و وسواسی نیرومند در جامعه تبدیل کرده است، به گونه‌ای که به گواهی تمام گزارشگران و پژوهشگران در هیچ کشوری در جهان سکس تا این حد "قادر مطلق" نیست و در زندگی مردم حضوری چنین نیرومند ندارد.
نظامی که هرگونه رابطه جنسی خارج از خانواده را رابطه‌ای "نامشروع" می‌داند و آن را به مثابه "زناکاری" با عقوبت‌های سنگین مجازات می‌کند، امروزه با واقعیاتی مانند گسترش "بی بندوباری جنسی" و روسپیگری روبروست، که هیچ تبلیغاتی قادر به کتمان آن نیست.
سینمای ایران در سالهای گذشته این پدیده را به خوبی بازتاب داده است. صدها فیلم ایرانی روابط جنسی را، اگر نشان نداده، دستکم القا کرده‌اند. اکنون سالهاست که "بی‌بندوباری"، "خیانت" و "روابط نامشروع" به مضمون اصلی بیشتر فیلم‌های ایرانی بدل شده است.
بسیاری از فیلم‌ها روابط جنسی را به صورت نمادین القا می‌کنند
بسیاری از فیلم‌ها روابط جنسی را به صورت نمادین القا می‌کنند
«دامن دخترم را لکه‌دار کرد»، «دختر مرا فریب داد»، «از من تقاضای نامشروع داشت»، «من حامله هستم»، «به من دست‌درازی کرد»، «به ناموسم تجاوز کرد»، «شوهرم رو از دستم در آورد»؛ امروزه در کمتر فیلم ایرانی است که چنین عبارت‌هایی به زبان نیاید. سینمایی که روزگاری مبلغ "عشق معنوی و ملکوتی" بود، امروزه تعلقات و بستگی‌های عاشقانه را تنها پوسته یا بدیلی برای نمایش سکس می‌گیرد، منتها سکسی ناقص و بیم‌زده که به ترس و پچپچه و رمز و راز آلوده است.
سکس مجازی
فیلمسازان ایرانی به دنبال آشنایی با دیدگاه نظام و شناختن مرزهای سانسور، تلاش کردند زندگی جنسی را فراتر از محدوده گفتمان سنتی به روی پرده بیاورند. آنها با وجود مراقبت‌های شدید، در تصوير علايق و عوالم عاطفی و احساسی زنان به موفقيت‌هايی دست يافته‌اند.
در سینمای پس از انقلاب رفته رفته رشته‌ای از کدها یا رمزگان سینمایی پدید آمد که بیان سینمایی را به مسیر ویژه‌ای انداخت. برخی از فيلمسازان با تمهيدات و شگردهای نمایشی، زندگی جنسی را القا کردند و تماشاگر ايرانی نیز آنها را همچون "نشانه‌های قراردادی رابطه جنسی" قبول کرد.
بسیاری از سینماگران اميال و تمنيات جنسی را با مجازها و استعاره‌های نمایشی عرضه می‌کنند، از حرف و حالت و نگاه تا حرکت‌های نمادین مانند شل کردن گره روسری، باز کردن دکمه لباس، در آوردن گوشواره و گردن‌بند، آماده کردن بستر، فرو افتادن پرده یا بسته شدن در اتاق، خاموش‏ شدن چراغ و صدای پچپچه‌ای در تاریکی و...
شگردهای سینمایی
فرایند طرح سکسوالیته و نمایش روابط جنسی در سينمای ايران می‌تواند موضوع پژوهشی گسترده باشد که در اینجا تنها بر خطوط اصلی آن درنگ می‌شود.
بهرام بيضایی در سال ۱۳۶۶ مضمون "خیانت" را به شکلی محتاطانه دستمایه‌ی فیلمی سینمایی به نام "شايد وقتی ديگر" قرار داد. حسادت و تردید در وفاداری همسر مضمونی بود که بعدها با صراحت بیشتر به فیلم‌های بسیاری راه یافت.
محسن مخملباف پس از پشت کردن به "سینمای اسلامی" در سال ۱۳۶۹ فیلمی به نام "نوبت عاشقی" کارگردانی کرد و در آن با جسارت "روابط مشروع" را زیر سؤال برد. فیلم توقیف شد و هرگز در ایران به نمایش درنیامد؛ اما در سالهای بعد همان مضمون با بیانی پوشیده و مجازی در فیلم‌های زیادی دیده شد.
داریوش مهرجویی در چند فیلم خود مناسبات عاشقانه و روابط جنسی را با تمهیدات حسی و بصری همراه کرد و از این نظر الگوهای گویایی ارائه داد: تأکید بر بستر و اتاق خواب، دوش گرفتن زن یا مرد، تأکید بر دست و پای خیس و برهنه، آرایش جلوی آینه، روی هم افتادن تصاویر زن و مرد در شیشه یا آینه و... یا کنش‌های نمادین مانند باز کردن دسته گل، آب دادن گلدان و...
سینمای ایران سکسی ناقص، معیوب و بیم‌زده را به نمایش می‌گذارد. لعیا زنگنه و فرهاد اصلانی در نمایی از فیلم زندگی خصوصی به کارگردانی حسین فرح‌بخش
سینمای ایران سکسی ناقص، معیوب و بیم‌زده را به نمایش می‌گذارد. لعیا زنگنه و فرهاد اصلانی در نمایی از فیلم "زندگی خصوصی" به کارگردانی حسین فرح‌بخش
فیلم "هامون" (۱۳۶۸) رابطه بحرانی و تنش‌آلود یک زوج مدرن را تصویر می‌کند. فیلم با کنایات و نشانه‌های مجازی "بحران" در ارتباط زن و شوهر را به ناکامی آنها در رابطه جنسی نسبت می‌دهد. کشمکش‌های زن و مرد را می‌توان به وازدگی جنسی آنها نسبت داد.
در فیلم "لیلا" (۱۳۷۶) نازایی زن مضمون محوری فیلم است و تلاش زوج جوان برای بچه‌دار شدن خط اصلی داستان را می‌سازد. اتاق خواب که در طبقه بالای خانه است، در مرکز میزانسن فیلم قرار دارد و بیان رمزی فیلم را هدایت می‌کند.
در فیلم‌های "مهمان مامان" (۱۳۸۳) و "علی سنتوری" (۱۳۸۵) رابطه جنسی زوج‌های جوان با حرف‌های دوپهلو و همچنین صداها، نگاه‌ها، حرکت‌ها و علایم نمادین القا شده است.
در دهه ۱۳۸۰ که فشار سانسور کاهش پیدا کرد، مضمون‌های جنسی، مانند خودفروشی، تجاوز، "خیانت" و رابطه "نامشروع" به بیشتر محصولات سینمایی راه پیدا کرد. امروزه حتی در فیلم‌های کمدی و جنایی، روابط پنهان زنان و مردان ستون فقرات بسیاری از کارهاست.
برای نمونه می‌توان به این فیلم‌ها اشاره کرد: "قرمز" (۱۳۷۷) به کارگردانی فریدون جیرانی، شوکران (۱۳۷۹) به کارگردانی بهروز افخمی، "چهارشنبه سوری" (۱۳۸۴) به کارگردانی اصغر فرهادی، فیلم کمدی "همیشه پای یک زن در میان است" (۱۳۸۶) به کارگردانی کمال تبریزی، "من مادر هستم" (۱۳۸۹) به کارگردانی فریدون جیرانی، "سعادت آباد" (۱۳۸۹) به کارگردانی مازیار میری، زندگی خصوصی (۱۳۹۰) به کارگردانی محمدحسین فرح‌بخش، "من همسرش هستم" (۱۳۹۱) به کارگردانی مصطفی شایسته، "برف روی کاج‌ها" (۱۳۹۱) به کارگردانی پیمان معادی، "گناهکاران" ( ۱۳۹۱) به کارگردانی فرامرز قریبیان و...
نظامی که با هزاران زور و ترفند، سکس را از سپهر عمومی جامعه بیرون رانده بود، امروز با مظاهر بیشمار و رنگارنگ آن در زندگی فرهنگی و عرصه‌های هنری روبروست.

امتناع زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین از دریافت غذا


خبرگزاری هرانا – پس از انتقال سه تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ به سلول انفرادی زندانیان این بند از دریافت غذا خودداری کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از انتقال حسن اسدی زیدآبادی، عماد بهاور و بهزاد عرب گل از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین به سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰، زندانیان بند ۳۵۰ در اعتراض به این انتقال ناعادلانه شب گذشته از دریافت غذا خودداری نمودند و خواستار بازگرداندن آن‌ها به بند ۳۵۰ شدند.
قابل ذکر است این سه نفر در پی اعتراض و برخورد با عوامل محبوس وزارت اطلاعات که با سر دادن شعارهایی بر علیه زندانیان سیاسی عقیدتی قصد بر ایجاد تنش و درگیری در بند ۳۵۰ را داشتند، به بند ۲۴۰ و سلول انفرادی منتقل شدند.

انتقال آرش شریفی به زندان اوین


خبرگزاری هرانا – آرش شریفی زندانی اهل سنت محکوم به اعدام زندان مرکزی کاشان به زندان اوین منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آرش شریفی زندانی عقیدتی اهل سنت که روز چهارشنبه ۱۷ مهر ماه از سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج به زندان مرکزی کاشان منتقل شده بود، طی روز گذشته به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
آرش شریفی در مهر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه‌ای به اتهام «هواداری از گروههای سلفی» به اعدام محکوم شد.
گفتنی است، آرش شریفی به بیماری آسم مزمن مبتلاست و دچار حملات شدید آسم می‌شود.
هم اکنون شش زندانی اهل سنت محکوم به اعدام دیگر بنام‌های مختار رحیمی، شهرام احمدی، کاوه ویسی، کاوه شریفی، طالب ملکی و بهروز شاه نظری در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شوند که خطر اجرای حکم ایشان باعث نگرانی محافل حقوق بشری شده است.

عدم انتقال احمد شاهرضایی به بند ۳۵۰


خبرگزاری هرانا – احمد شاهرضایی بجای انتقال به بند ۳۵۰ از قرنطینه زندان اوین به بند ۸ این زندان منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احمد شاهرضایی که روز شنبه ۷ دی ماه جهت اجرای محکومیت بازداشت شده بود به دنبال جلوگیری مسئولین زندان و وزارت اطلاعات از انتقال وی به بند ۳۵۰، از قرنطینه ۱ زندان اوین به بند ۸ این زندان منتقل شد.
در پی تماس تلفنی این فعال سیاسی و دانشجویی سابق دانشگاه یزد با نزدیکان خود ضمن اعلام انتقالش به بند ۸ زندان اوین که ویژه جرائم مالی می‌باشد، از برخوردهای بسیار ناشایست سایر زندانیان و مامورین زندان با او و شرایط نا‌مناسب خود در این بند خبر داد.
احمد شاهرضایی به جرم تبلیغ علیه نظام به واسطه پوشش خبری و ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی در دادگاه انقلاب اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده و ۲ ماه نیز از تایید حکم او گذشته بود.
وی در گذشته نیز به اتهام شرکت در تظاهرات و اقدام علیه امنیت ملی به یک سال و نیم زندان محکوم شده و حکم خود را در سال ۸۹ و ۹۰ در زندان اوین به طور کامل سپری کرده و سابقه بازداشت ۴۸ روزه در آبان و آذر ۹۱ را نیز توسط وزارت اطلاعات داشته است.

1506653_465697590200842_527366170_nphoto.php