۱۳۹۲ اسفند ۱۸, یکشنبه

روز من ( لطفا یک نفس بخوانید)!

لیلا
خوب! امروز روز من است و میتوانم حسابی غرغر کنم یا خاطراتی تعریف کنم که دلتان از ناراحتی بلرزد! شعار سر بدهم. فریادی به اعتراض بکشم. درد رنج های زیادی را که شنیدم و یا خود متحمل شدم را توضیح بدهم؟ از جامعه ی مرد سالاری که در مشرق زمین بسیار رایج ترست، انتقاد کنم؟ به انواع حق کشی زن ها در جوامع اسلام زده، به سنگسار، به نداشتن حق طلاق، به ختنه، به ازدواج اجباری، نبود حق رانندگی، به حقوق کاری نصفه نیمه، به عدم امنیت، به تجاوز، به اینکه من در قانون اسلامی کلا نیمه و ناقص و یک دوم محسوب میشوم. به مذهب اجباری که دست بردار زندگی ام نیست. به پاسپورت سفیدم که همیشه باید منتظر اجازه ی پدر، همسر، ملای مسجد باشد. به خشونتی که علیه زنان اعمال میشود. وقتی کتک میخورم، جایی را ندارم که شکایت کنم و یا دست کم حمایتی داشته باشم. اگر از همسرم جدا شدم به راحتی حق دیدن فرزندم را از من میگیرند. به حس بردگی که کارفرما و رئیس و مدیر محل کارم در من ایجاد میکنند. اگر همسرم هوس کند میتواند سه زن دیگر اختیار کند و ثواب دارد! اما ممکن ست بخاطر وجود یک مزاحم در خیابان پلیس مرا به جرم فساد اخلاقی بازداشت کند. دیه ی من متفاوت هست. لباس پوشیدنم، خندیدنم و حرف زدنم و تفریحم و آواز خواندنم همه ی این ها تحت کنترل دیگران است. دیگرانی که من نمیشناسمشان. اما نمایندگان غایبانی در آسمان ها هستند. این آسمان با آسمانی که من در آن فقط خورشید و ابر و منظومه ی شمسی را میبینم خیلی فرق دارد! نهایت حق انتخابم هم در این است که اگر پسر عمویم را که عقدمان را در آسمان ها ( این هم یکی دیگر از آن آسمان هاست ) بسته اند نمیخواهم، پس میتوانم پسر خاله ام را انتخاب کنم.
اگر با موضوعی مخالفت کنم، نه تنها مردان بلکه زنانی هم هستند که با تهدید و ارعاب و گاهی با عملی کردن تهدید نظیر اسید پاشی زندگی ام را دگرگون کنند. باید پرده ی بکارت آزمایش شود تا همه از باکرگی ام و شاید از بی تجربگی ام مطمئن بشوند. در مجموع، گرفتن زندگیِ یک زن کار آسانی ست. بخصوص وقتی در حوالی خاورمیانه و کشورهای اسلام زده باشید. چون هرگز یک قاضی مسلمان حقی را به شما نخواهد داد.
صبرکنید. لیست بلندبالای اعتراضم هنوز ادامه دارد...
چی شد؟ شب رسیده؟ روز زن تمام شد؟! اما کدام موضوع میتواند برای مطرح کردن مهم تر باشد؟ کدامش میتواند از بار مشکلاتمان کم کند؟ توجه دیگران را به کدام نکته جلب کنم؟
اینها همه روزمره ی بغرنج یک زندگی ست که همه ی زنان به نوعی با آن دست به گریبانند و برای مبارزه با دغدغه ها و ناحق ها تا پای جان هم میروند، تمامی ندارد و خستگی ناپذیر هر روز به دنیا تلنگری میزند. به امید باز پس گرفتن آزادی و برابری کامل.*
مندرج در ژورنال یكشنبه ۱۸ اسفند ۹۲- مارس ۲۰۱۴
https://www.dropbox.com/s/f8awdpr1k27a677/Journal-ruzaneh-No-26.pdf
از بلاگ ژورنال دیدن كنید:
http://journalruzaneh.wordpress.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر