خبر: پدر و مادری که هفت سال قبل پسرشان را در جریان یک نزاع از دست داده بودند سحرگاه دیروز فرد محکوم به اعدام را پای چوبه دار بخشیدند.
حکم اعدام جوانی بنام بلال را که در نوجوانی در یک نزاع با عبدالله حسین زاده باعث مرگ وی شده بود، نه خانواده مقتول که دستگاه قضائی جمهوری اسلامی صادر کرده بود. اما این خانواده مقتول بود که در دقیقه آخر با گذشت از "حق" خود در کشتن بلال (قصاص) این حکم را عملا پس گرفت و ملغی کرد. از یک طرف ماشین کشتار حکومت، با تکیه بر یک نظام قضائی ای که متعلق به عصر بربریت و توحش بشر است، به کشتار ادامه می دهد. از طرف دیگر، و درست در نقطه مقابل آن، مردم با تکیه به حس همدردی و انسانگرائی خود از شریک جرم شدن در این جنایت دولتی سرباز می زنند.
اقدام شجاعانه پدر و مادر عبدالله نمونه ای از تقابل این حس انسانیت عمیق مردم و توحش جمهوری اسلامی است. گواه نگرش جامعه ای است که در مقابل انتقام جوئی قبلیه ای، که نظام حاکم اشاعه می دهد و مبنای قوانین جزائی اش کرده است، همدردی و سرباز زدن از شرکت در این نمایش خون و قصاص را انتخاب می کند.
این انسانگرائی و تلاش برای نجات یک جوان از چنگال اعدام را نه فقط از طرف خانواده و مشخصا مادر مقتول، که با دست خود حلقه طناب دار را از گردن اعدامی در لحظه آخر باز کرد، بلکه از طرف هزاران نفری که در ماهها و روز های قبل از آن برای نجات بلال و تلاش برای گرفتن رضایت خانواده حسین زاده شتافتند شاهد بودیم. این حرکت گسترده ای است که بطور فزاینده ای در بطن جامعه در حال رشد است، و نظام آدمکشی جمهوری اسلامی را به چالش می طلبد. همین حرکت را امروز در تلاش گسترده مردم در ایران و جهان برای نجات جان یک اعدامی دیگر، ریحانه جباری، می بینیم. این جنبش ضد اعدام و قصاص است که، ضمن نجات جان صدها انسانی که هم اکنون در انتظار اعدام در زندان های حکومت بسر می برند، بالاخره کل این دستگاه جنایت را بهمراه بنیادهای آن در هم خواهد پیچید.*
بهرام سروش
مندرج در ژورنال پنجشنبه ۲۸ فروردین ۹۳- ۱۷ آوریل ۲۰۱۴
بلاگ ژورنال:
آرشیو ژورنال:
بلاگ: ژورنال روزانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر