۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

بهنام ابراهیم زاده از زندان اوین: شکنجه دستجمعی یا انتقامگیری فردی


بار دیگر شمشیر انتقام نیروهای امنیتی از نیام برآمد و برای چندمین بار به خاطر اعتراضات ۹ دی در زندان اوین و انتشار بیانیه هایی از جانب من در دفاع از حقوق زندانیان و کودکان کار و کارگران از همه حقوق ناچیزی که یک زندانی دارد نیز محروم شدم.
بعد از یک و سال و نیم انتظار برای اعزام به بیمارستان٬ روز ۱۸ دی مسئولین زندان از اعزام من به بیمارستان برای مداوای دردهایم جلوگیری کردند٬ دردهایی که عمدتا در زندان به آنها دجار شده ام. اما انتقام گیری به همین جا ختم نشد! آنها مرا از ملاقات با همسر و تنها فرزند بیمارم نیز محروم کرده اند. فرزندی که در شرایط سخت روحی و شیمی درمانی نیاز به حضور و محبت پدرانه دارد تا اندک کمکی برای تحمل دردهایش باشد. اگر مسئولان زندان با من مشکل دارند گناه این کودک چیست؟ آیا فرزند من کم از فرزندان عراق و سوریه و افغانستان دارد که هر روز مورد خشونت و آزار و از دست دادن والدینشان قرار می گیرند؟ آیا این نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسانی نیست؟
مسئولان زندان می خواهند بگویند تا وقتی از حقوق کودکان دیگر و زنان و کارگران دفاع می کنی حق دیدار با تنها فرزند بیمارت را نخواهی داشت! مسئولین به دلیل انتشار مطالبم در هنگامی که بیرون از زندان بودم من را از ملاقات با فرزندم محروم کردند و از همان هنگام موفق به دیدار فرزند بیمارم نشده ام و همچنین به دلیل همین مشکلات همسرم در وضعیت روجی بسیار ناگواری قرار دارد. جا دارد اینجا از همه کسانی که برای فرزندم نیما زحمت کشیده اند از جمله کادر درمانی بیمارستان محک و همینطور مردم مهربان و دوستان خوبم تشکر کنم چرا که با این کمک ها بوده که نیما توانیسته است تا حدودی روزهای خطرناک درمانش را پشت سر بگذارداما همچنان نیاز به مراقبت های ویژه دارد. نیما همچنان باید زیر نظر پزشک باشد و به شیمی درمانی اش ادامه دهد و هر انسانی می داند که یک کودک در این شرایط نیاز به حضور پدر دارد.
این شرایط سخت٬ شکنجه روحی محسوب می شود و اگر مسئولان فکر می کنند تا از مواضع بشر دوستانه خود٬ از حمایت از حقوق کودک و حقوق کارگر عقب نشینی می کنم٬ اگر فکر می کنند از کنار کوکان کار و کودکانی که برای امرار معاش تن نحیفشان را به خیابان می سپارند پا پس می کشم اگر فرک می کنند دوستان کارگر و زحمت کشم را تنها می گذارم باید بدانند مسلما با هزینه های سنگینی که تا کنون متحمل شده ام هر گز نه کارگران را تنها می گذارم و نه کودکان بی گناه را و همچنان بر عقاید خود پا فشاری می کنم!
شرایط همسر و فرزندم و بیماری خودم هر روز شرایط را برای من سخت تر و سخت تر می کند و در این شرایط برای رسیدن به حقوق خود باید اقدامی در پیش گیرم. ادامه وضع موجود من را ناگزیر از اعتصاب غذا به عنوان آخرین راه حل خواهد کرد.
من بار دیگر بر ضرورت ملاقات با فرزند بیمارم و همچنین اعزام خودم به بیمارستان تاکید می کنم و اینها را جزئ حقوق خدشه ناپذیر خود می دانم و همچنین از همه انسانهای شریف و آزادیخواه استمداد می طبلم. رنج بی عدالتی مرا کمتر از رنج کودک بیمارم من را آزاد نمی دهد. من ایستادگی می کنم ولی چه کسانی باید پاسخگوی این همه بی عدالتی باشند؟
امید که همه زندانیان سیاسی به همه حقوق خود دست یابند٬ بی شک حمایت ها و دلگرمی های شما از بیرون زندان تاثیربه سزائی در شرایط ما و تشویق ما به ادامه راهمان دارد و همچنین مسئولین این همه بی عدالتی را در افکار عمومی زیر فشار قرار می دهد.

بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی
اوین بند ۳۵۰
۷ بهمن ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر